قصد دارم در قدم اول تمرکز خود را بر روی تولید و ارائهی محتوای آموزشی مناسب، برای آموزش دانشآموزان کلاس اولی بگذارم؛ زیرا از نظر من کلاس اول مهمترین پایه تحصیلی در دوران رشد و آموزش بچهها است.
خوشبختانه اغلب والدین به اهمیت بالای آموزشهای این دورهی تحصیلی در رشد ذهنی بچهها و تأثیر عمیقی که در پایههای تحصیلی بالاتر و آیندهی آنها خواهد داشت، واقف هستند و نهایت تلاش خود را برای آموزش هر چه بهتر بچهها در کلاس اول میکنند.
با این وجود، در این مطلب دلایل اصلی اهمیت کلاس اول و آموزش صحیح در این پایهی تحصیلی را توضیح دادهام تا شما بتوانید با آگاهی بیشتری در این مسیر با من همراه شوید.
چرا کلاس اول مهمترین پایه تحصیلی است؟
بچهها با ورود به کلاس اول، برای اولین بار، مدرسه رفتن و درس خواندن را تجربه میکنند و اگر این تجربه برای آنها ناخوشایند باشد، چهبسا هم خودشان و هم والدین آنها، ناگزیر یک سال تحصیلی ناآرام و پرتنش را سپری خواهند کرد.
از طرفی این خاطرات بد و آسیبهای روحی که در ذهن بچهها ثبت میشود، زمینهساز بیانگیزگی و دلزدگی آنها نسبت به درس و مدرسه شده و علتی برای بروز ناهنجاریها و ناملایمات رفتاری آنها در سالهای بعد و مخصوصاً در ارتباط با درس و یادگیری خواهد بود.
همچنین تا قبل از ورود بچهها به مدرسه، معمولاً ضعفهای احتمالی که در رشد شناختی و آموزشپذیری آنها، وجود دارد به چشم نمیآید و تأثیر چندانی در روند زندگی روزمرهی آنها ندارد؛ اما با شروع آموزشهای رسمی و درس و مشقهای سنتی، رفته رفته این ضعفهای کوچک و کماهمیت پررنگ میشود؛ به طوریکه، هم باعث عقب ماندن بچهها از روند آموزش رسمی شده و هم باعث تخریب عزتنفس آنها میشود.
همهی اینها در حالی است که مفاهیم و سرفصلهای آموزشی کلاس اول از جمله مهارتهای زبانآموزی و مفاهیم ریاضی، پایه و اساس آموزش و یادگیری را در بچهها شکل میدهد و این که به چه روشی آنها این مفاهیم و مهارتها را بیاموزند، تأثیر بسیار زیادی در مسیر رشد و یادگیری آنها در سالهای بعد خواهد گذاشت.
بنابراین آموزش کلاس اول، هم از جهت مهم بودن درک یکسری مفاهیم و مهارتها در این مرحله از رشد بچهها اهمیت دارد و هم از جهت شناسایی و اصلاح ضعفهای پایهای که ممکن است در تمرکز یا سطح آموزشپذیری آنها، وجود داشته باشد.
و اما …
از آنجا که ما در یک کشور جهان سوم زندگی میکنیم و عملکرد نظام آموزشی ما نسبت به کشورهای توسعهیافته به مراتب ضعیفتر بوده و کماکان در نظام آموزشی ما، شیوههای آموزشی بر پایهی تکرار و تمرینهای سنتی است؛ طبیعتاً در هر سال تحصیلی این آسیبهای متعدد روانی و آموزشی که حاصل آموزش غلط است، دامنگیر عدهیزیادی از بچهها و والدین میشود.
از طرفی علاوه بر بچهها و والدین، آموزگاران هم در وضعیت آموزشی موجود، شرایط خوبی را تجربه نمیکنند.
اغلب، آموزگاران مجبور هستند، وقت و انرژی زیادی را برای یادگیری بچهها و بهبود ضعفهای آموزشی آنها صرف کنند؛ اما در عمل بنا به دلایل بسیار، از جمله ساختار معیوب نظام آموزشی، چرخ رشد و یادگیری بچهها به خوبی نمیچرخد و آنطور که شایسته است نتیجهی زحمات خود را در رشد و یادگیری دانشآموزان، دریافت نمیکنند.
همهی این مشکلات، در حالی است که قبل از شروع کلاس اول، میتوانیم با برنامهریزی و انجام فعالیتهای مناسب، از بروز این ضعفها و کاستیها در بچهها، پیشگیری کنیم؛ و هم اینکه میتوانیم با انتخاب شیوههای آموزشی درست در کلاس اول، از مسیری هموار و بدون تنش و به دور از آسیبهای رایج، هر آنچه را که لازم است به بچهها آموزش بدهیم.
بنابراین…
با علم به اینکه رسیدن به این اهداف، یعنی پیشگیری از ضعفهای آموزشی بچهها و استفاده از شیوههای آموزشی بهتر و سادهتر، عملی و امکانپذیر است، تصمیم گرفتهام از تمرکز بر آموزش کلاس اول و تولید محتوای آموزشی مناسب برای این گروه سنی، شروع کنم.
من مشتاقم به عنوان راهنما در کنار شما باشم تا مسیر درست یادگیری بچه ها را به شما نشان بدهم؛ با امید به این که بتوانید به فرزندان یا دانشآموزان خود کمک کنید، به راحتی و به دور از آسیبها و تنشهای رایج، این مرحلهی حساس و مهم از رشد خود را پشت سر گذاشته و با دستاوردهای حاصل از آن، با قدرت و اعتماد به نفس، به سوی آیندهی خود گام بردارند.






