۳ اصل در آموزش تفکر به کودکان

آموزش تفکر به کودکان
مهمترین هدف در مسیر رشد و آموزش کودکان چیست؟

اگر بخواهیم فقط یک هدف اساسی برای آموزش و پرورش در نظر بگیریم، قطعاً آن هدف باید آموزش تفکر به کودکان باشد.

زیرا تفکر منطقی و توانایی تحلیل و استدلال، پایه و اساس رشد و یادگیری افراد در ابعاد مختلف زندگی می‌باشد و اگر کسی به این توانایی در سطح مطلوبی مجهز نباشد، نهایتا در ابعاد مختلف زندگی خود، راه تقلید را در پیش گرفته و در هر موضوع یا چالش جدیدی که در زندگی خود به آن بر‌می‌خورد، نیازمند و وابسته به حمایت و دخالت دیگران است.

در واقع مجهز بودن به مهارت تفکر و توانایی تحلیل و استدلال، ابزار اصلیِ رشد و تکامل انسان و پیش‌نیاز اصلی برای یادگیری‌ سایر مهارت‌ها و توانایی‌ها می‌باشد. در تصور عمومی جامعه، معمولاً توانایی تفکر و تحلیل با واژه‌ی هوش و استعداد معادل تلقی می‌شود و به نوعی اغلب افراد فکر می‌کنند، قدرت تفکر و توانایی تحلیل و استدلال، یک موضوع ذاتی و صرفاً نمود بیرونی میزان بهره‌ی هوشی فرد است.

این تصور از این جهت اشتباه یا زیان‌بار است که سبب می‌شود، قدرت تفکر و توانایی تحلیل و استدلال را هم مثل هوش و استعداد یک موضوع ذاتی و خارج از کنترل خود تلقی کرده و از پرداختن به رشد و تقویت این مهارت در خود یا کودکان غافل بمانیم.

در حالی‌که حقیقت این نیست.

هوش و استعداد پتانسیلی نهفته در درون هر فرد است که محیط زندگی و تجربیات کودکی نقش بسزایی در رشد و شکوفایی آن خواهد داشت. قدرت تفکر و توانایی تحلیل و استدلال هم مهارتی است که باید مثل هر مهارت و توانایی دیگری، با تمرینات و فعالیت‌های مناسب در وجود فرد رشد و پرورش یابد. در واقع هوش و استعداد و قدرت تفکر، می‌توانند دو روی یک سکه باشند یا به عبارتی ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند؛ اما موضوع اصلی این است که ما یادبگیریم چگونه این پتانسیل نهفته و مهارت‌های درونی را از کودکی در وجود بچه‌ها تقویت کنیم.

آموزش تفکر به کودکان:

همان‌طور که گفتم، قدرت تفکر و توانایی تحلیل و استدلال یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری با تمرین کردن بهبود می‌یابد.

بنابراین تنها راه آموزش تفکر و تحلیل به کودکان این است که از همان کودکی آن‌ها را درگیر چالش‌های فکری ساده و متناسب با سن و درک خودشان کرده و فرصتی فراهم کنیم تا با حل این نوع از چالش‌ها و مسائل، مهارت بیشتری در فکر کردن و تحلیل پیدا کنند.

به تجربه دیده‌ام که گاهی اوقات والدین و آموزگاران با شنیدن این نوع از توضیحات در مورد رشد و آموزش بچه‌ها، دچار سوء برداشت شده و چنان رسالت سنگینی بر دوش خود احساس می‌کنند که یا دچار نگرانی‌های بی‌اساس می‌شوند و یا با زیاده‌روی در انجام رسالت خود، آرامش را از خود و فرزندانشان سلب می‌نمایند.

پس قبل از کسب اطلاعات بیشتر در این‌باره، اساساً باید این نکته را در نظر داشته باشید که رشد و پرورش کودکان یک مسیر طبیعی و ساده است که ما به عنوان والد یا معلم صرفاً نقش یک همراه و راهنما را برای آن‌ها داریم و هرچه نسبت به نقش خود آگاه‌تر شویم، همراه با کودکان مسیر هموارتر و لذت‌بخش‌تری را تجربه خواهیم کرد.

در واقع منظور از این که مهارت تفکر و تحلیل آموختنی است و باید آگاهانه این مهارت را در کودکان پرورش دهیم، این است که ما با درک درست موضوع، هم محیط و بستر رشد بچه‌ها را غنی کنیم و هم به آن‌ها فرصت‌ فکر کردن و حل مسئله‌های ساده‌ای را که در زندگی روزمره‌‌شان جاری است، بدهیم.

پس امیدوارم مطالعه‌ی این مطالب به شما کمک کند با آرامش و آسودگی خاطر، در زمان درست، فارغ از هر عجله و نگرانی، کارهای درست را برای غنی کردن محیط رشد فرزندان خود انجام داده و نتایج حاصل از این دیدگاه را در مسیر رشد آن‌ها، مشاهده نمایید.

چگونه محیط زندگی کودکان را برای رشد توانایی تفکر آن‌ها آماده کنیم؟

برای غنی کردن محیط زندگی و بستر رشد بچه‌ها، با هدف آموختن تفکر به آن‌ها، فقط باید آگاهانه نگاه خود را به محیط پیرامون و نحوه‌ی پرورش بچه‌ها  تغییر بدهیم. برای رسیدن به این هدف باید از دو جنبه به رفتار خود در مقابل کودکان آگاه باشیم:

1- به خاطر داشته باشیم که ما مشکل‌گشای بچه‌ها نیستیم.

باید از همان ابتدای همراهی با بچه‌ها، به این موضوع آگاه باشیم که در زندگی روزمره، باید به آن‌ها فرصت بدهیم تا حد امکان با موانع و چالش‌های پیش‌روی خود مواجه شده و خودشان درصدد پیدا کردن راه‌حل باشند.

این چالش‌ها برای کودک چند ماهه‌ای که چهار دست و پا راه می‌رود، می‌تواند یک پله یا حتی یک متکا باشد که مسیر حرکت او را سد کرده است و برای یک کودک 2 ساله می‌تواند پوشیدن لباسش باشد.

بنابراین باید حواسمان باشد که همین چالش‌های ساده و جزئی، فرصت‌هایی برای رشد کودکان هستند و با مداخله‌های زودهنگام و نگرانی‌هایی که منجر به کنترل‌گری و وسواس نسبت به بچه‌ها می‌شود، این فرصت‌ها را از آن‌ها دریغ نکنیم.

در کمال آرامش و اطمینان خاطر تا جایی که خطر واقعی بچه‌ها را تهدید نکند، اجازه دهیم خودشان مسئول انجام کارها و مسائل شخصی خود باشند تا هم مسئولیت‌پذیر و توانا شده و هم توانایی حل مسئله و تحلیل و استدلال را در مورد شرایط و موقعیت‌های واقعی زندگی، کسب کنند.

2- سعی کنیم از همان سال‌های اول زندگی بچه‌ها، از تمام ابزارها و فرصت‌هایی که در زندگی روزمره وجود دارد، برای ساختن چالش‌های مناسب سن بچه‌ها بهره ببریم و به نوعی آن‌ها را ترغیب کنیم که برای حل این چالش‌ها تلاش خود را به‌ کار بگیرند.

به عبارت دیگر از همان ابتدا، روحیه‌ی حل مسئله و درگیر شدن در چالش‌های فکری را در کودکان پرورش دهیم و این کار را برای بچه‌ها تبدیل به یک سرگرمی جذاب و لذتبخش بکنیم.

چگونه روحیه‌ی حل مسئله و اشتیاق به تفکر و تحلیل را در کودکان تقویت کنیم؟

لازمه‌ی محقق شدن این هدف، این است که ابتدا این نوع از روحیه را در وجود خودمان تقویت کنیم تا بتوانیم الگو و همراه مناسبی برای سوق دادن بچه‌ها به این مسیر باشیم.

دو نکته‌ای که در بخش قبل برای تقویت مهارت‌های فکری بچه‌ها، به آن‌ها اشاره کردم، درباره‌ی تقویت قدرت تفکر و تحلیل در وجود خود ما نیز صادق است.

در واقع، لازم است برای تقویت این مهارت در وجود خودمان نیز، سعی کنیم هم برای چالش‌ها و مسائل روزمره زندگی، به دنبال یافتن راه‌‌حل‌های جدید و متفاوت باشیم و هم این که در برنامه زندگی خود انجام فعالیت‌های فکری مختلف مثل بازی‌های فکری، حل معما و جدول، ساختن پازل یا یادگیری موضوعات جدید را بگنجانیم.

ایجاد فرصت‌ها و چالش‌های فکری مناسب، در زندگی روزمره کودکان:

قدم بعدی در این مسیر، این است که آگاهانه از هر فرصتی برای ایجاد چالش‌های جذاب و مناسب در زندگی روزمره بچه‌ها، بهره ببریم.

بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های مناسب، بهترین ابزار برای تحقق این هدف هستند.

بنابراین باید به دیدگاه درستی در انتخاب بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های مناسب برای بچه ها برسیم.

اسباب‌بازی‌هایی را برای بچه‌ها تهیه کنیم که استفاده از آن‌ها کمی چالش برانگیز باشد و از طرفی با همراهی با بچه‌ها در بازی و استفاده از اسباب‌بازی‌هایشان، لذت حل این چالش‌ها و بازی کردن را به آن‌ها بچشانیم.

همان‌طور که در مطالب قبلی به تأثیر رفتار ما در کتابخوان شدن بچه‌ها اشاره کردم، در این‌جا هم با اطمینان خاطر به شما می‌گویم که میزان اشتیاق و علاقه‌مندی بچه‌ها، به بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های ارزشمند و مؤثر در رشد ذهنی و شناختی آن‌ها، کاملاً بستگی به رفتار ما و نوع تعامل ما با آن‌ها، دارد.

هرچه قدر بتوانیم در هر دوره‌ی سنی، بچه‌ها را با بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های مناسب آن‌ها، سرگرم کرده و خودمان با آن‌ها هم‌بازی شده و آگاهانه در حین بازی، ذهن آن‌ها را به چالش بکشیم، ناخودآگاه، بچه‌ها، هم لذت بیشتری از این همراهی و بازی‌کردن‌ها خواهند برد و هم رشد بیشتری را در تمام ابعاد شخصیتی، از جمله مهارت‌های فکری، تجربه خواهند کرد.

استمرار این همراهی و انجام این نوع از بازی‌ها و فعالیت‌ها کمک می‌کند، بچه‌ها بازی کردن را یاد گرفته و از یک جایی به بعد، بدون این که به حضور ما نیاز داشته باشند، بتوانند ساعت‌ها به انجام چنین نوعی از بازی‌ها و فعالیت‌ها بپردازند.

به عنوان مثال پازل یک سرگرمی فکری و ارزشمند است که تأثیر مطلوبی بر رشد مهارت‌های فکری بچه‌ها خواهد داشت.

معمولاً بچه‌ها در سنین کم، از ساختن پازل‌های کودکانه استقبال می‌کنند ولی بعد از گذر از این مرحله، این سرگرمی از لیست علاقه‌مندی‌های آنها حذف می‌گردد.

اما اگر شما، آگاهانه در گذر از مرحله‌ی ساختن پازل‌های ساده به پازل‌های پیچیده‌تر و سخت‌تر بچه‌ها را همراهی کنید تا به مهارت و تسلط در این زمینه رسیده و بتوانند به تنهایی چنین پازل‌هایی را کامل کنند، قطعاً این فعالیت فکری ارزشمند در لیست سرگرمی‌های مورد علاقه‌ی آن‌ها قرار خواهد گرفت و هر از گاهی با ساختن یک پازل جدید، به عنوان یک سرگرمی جذاب فکری، توانایی تفکر و تمرکز خود را بهبود خواهند بخشید.

یکی دیگر از مؤثرترین بازی‌های فکری که می‌تواند به خوبی تحلیل و استدلال را به کودکان بیاموزد، بازی فکری برین فریز است.

این بازی ‌برای گروه سنی شش سال به بالا مناسب است و می‌تواند به عنوان یک ابزار آموزشی جذاب و مؤثر در این زمینه مورد استفاده قرار بگیرد.

در مقالات بعدی به طور کامل به معرفی سایر بازی‌های فکری و اسباب‌بازی‌های مناسب برای رشد مهارت‌های فکری کودکان خواهم پرداخت.

بهره بردن از شیوه‌های آموزش صحیح مفاهیم و دروس، برای رشد مهارت‌های فکری کودکان:

آخرین و مهمترین قدم برای رشد قدرت تفکر و تحلیل و استدلال در کودکان انتخاب شیوه‌ی صحیح آموزش مفاهیم و مهارت‌های پایه به کودکان است.

مفاهیم و مهارت‌های پایه در واقع همان سرفصل‌های اصلی دروس ریاضی و فارسی در دوره‌ی دبستان است که اگر بتوانیم قدم به قدم بچه‌ها را در مسیری هدایت کنیم که خودشان به بازکشف و درک این مفاهیم و تسلط در کاربرد آن‌ها برسند، جهش بزرگی را در رشد توانایی‌های ذهنی و قدرت تفکر آن‌ها مشاهده خواهیم کرد.

در واقع اهمیت آموزش این دروس و مفاهیم به کودکان، در همین تأثیری است که‌ می‌توان به بهانه‌ی آموزش این دروس، بر توانایی‌های ذهنی بچه‌ها گذاشت و البته که این هدف تنها در صورتی محقق خواهد شد که آن‌ها را در مسیر صحیح آموزشی هدایت کنیم و از کلیشه‌ها و شیوه‌های سنتی رایج در نظام آموزشی کشور دوری کنیم.

سعی می‌کنم در مقالات مختلف درباره‌ی شیوه‌ی صحیح آموزش هر یک از مفاهیم و مهارت‌های پایه، توضیحات لازم را برای افزایش آگاهی شما والدین و آموزگاران گرامی ارائه کنم.

پیشنهاد می‌کنم در کنار مطالعه‌ی این مطالب، حتماً از کاربرگ‌های آموزش پنهان، برای آموزش این مفاهیم و مهارت‌های پایه به فرزند یا دانش‌آموزان خود استفاده کنید تا بتوانید به راحتی کودکان را در مسیر صحیح بازکشف و درک این مفاهیم هدایت کرده و آن‌ها را از تأثیر این نوع از درک و یادگیری بهره‌مند سازید.