آموزشپنهان چیست؟
آموزشپنهان یک سبک آموزشی، برای آموزش مفاهیم و مهارتهای پایه به کودکان میباشد.
در این سبک آموزشی، به جای تدریس مستقیم شرایطی فراهم میکنیم که بچهها با انجام فعالیتهای هدفمندِ پلکانی و پیوسته مفاهیم را درک کرده و
به تسلط در کاربرد و استفاده از آنها برسند.
تعداد دانشآموزانی که تاکنون
از کاربرگهای آموزشپنهان استفاده کردهاند.
سال تولد ایدهی آموزشپنهان
کاربرگهای آموزشپنهان
ما محتوا و فعالیتهای آموزشپنهان را در قالب مجموعه کاربرگهای آموزشی گنجاندهایم تا
آموزشپنهان به یک سبک ساده، روان و فراگیر در آموزش کودکان تبدیل شود.
بنابراین فرزند شما برای وارد شدن به مسیر آموزشپنهان فقط به یک مجموعه کاربرگ آموزشپنهان و یک مداد و پاککن نیاز دارد.
داستانهای صوتی-تصویری آموزشپنهان
مجموعهای از داستانهای ارزشمند را به سبکی جدید و جذاب برای بچهها خواندهایم
تا با تماشای آنها هم به مطالعه علاقهمند شوند و هم مهارتهای روانخوانی و
درکمطلب آنها به خوبی رشد کند.
در این ویدیو نمونهای از این داستانهای آموزشپنهان را ببینید.
داستان شکلگیری کاربرگهای «آموزشپنهان»:
داستان تألیف کاربرگهای آموزشپنهان از زمانی شروع شد که ما ضمن کار کردن در مدرسه -به عنوان معاون آموزشی و مسئول هماهنگی وضعیت آموزشی همهی کلاسها در هر پایهی تحصیلی- تلاش میکردیم برای آموزش مفاهیم به بچهها از مسیر طبیعی یادگیری که به خوبی آن را درک کرده بودیم، پیش برویم اما در عمل به دلایل مختلف کار به خوبی پیش نمیرفت.
منظور من از مسیر طبیعی یادگیری، مسیری است که در آن افراد به واسطهی سر و کار داشتن مناسب و مستمر با یک موضوع جدید، ناخودآگاه در بستر یادگیری آن موضوع قرار میگیرند و در درک و کاربرد آن به تسلط میرسند؛ بدون این که خودشان بدانند که دقیقاً کی و چهطور این اتفاق برایشان رخ داده و این درک عمیق در ذهن آنها شکل گرفته است.
مطمئنم اگر شما هم به موضوعات مختلفی که زمانی برایتان جدید بوده و الان به آنها تسلط دارید فکر کنید، حتماً میتوانید مثالهایی از این جنس یادگیری عمیق و «آموزشپنهان» در زندگی خودتان پیدا کنید؛ یادگیریهایی که در اثر درگیر شدن مستقیم شما با آن موضوع جدید، به طور طبیعی و خودآموز اتفاق افتاده، نه بر اساس آموزش مستقیم و تئوری.
کاری که من به اتفاق یکی از دوستانم انجام دادیم، این بود که این موضوع طبیعی را عمیقاً درک کردیم و سعی کردیم در ارتباط با بچهها و آموزش مفاهیم و موضوعات درسی مختلف به آنها، مسیر طبیعی یادگیری هر یک از مفاهیم را پیدا کنیم.
هدف ما این بود که بتوانیم با هدایت بچهها در این مسیر طبیعی یادگیری و درک مفاهیم، بستری فراهم کنیم که خودشان با اشتیاق دست به آزمون و خطا بزنند و بدون این که بدانند تحت تعلیم هستند، به تسلط و یادگیری مفاهیم مورد نظر برسند.
اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در شرایط آموزشی فعلی مدارس ما، با این سیستم فرسوده و ساختار سنتی نظام آموزشی، عملاً هر تلاشی برای آموزش بهتر و رفع ضعفهایی که در آموزش بچهها میدیدیم، بینتیجه است .
ما نمیتوانستیم آنچه را که خودمان دربارهی فرایند طبیعی یادگیری و پلههای درک مفاهیم ریاضی مثل مفهوم عدد و همچنین مهارتهای زبانآموزی و سایر موضوعات آموزشی، به تجربه و آزمون و خطای چند ساله فهمیده بودیم، در چند دقیقه یا نهایتاً چند جلسه به تک تک والدین و آموزگاران توضیح بدهیم و انتظار داشته باشیم، به حدی از درک و تسلط برسند که بتوانند در هر مرحله از رشد و آموزش فرزندان یا دانش آموزان خود، کار درست و هماهنگ با مسیر طبیعی یادگیری آنها را انجام بدهند.
همهی اینها در حالی بود که ما مدام در حال توضیح دادن و روشن کردن مسیر یادگیری بچهها به همکاران و والدین بودیم و آن عزیزان هم با تمام وجود پذیرای این توضیحات بودند و سعی میکردند به آنها عمل کنند؛ اما فارغ از برداشتهای اشتباه و چالشهایی از این نوع که گه گاه پیش میآمد، هر بار چهاچوب رسمی تعیین شده برای هر پایهی تحصیلی از کتابهای درسی و آزمونها گرفته تا فشار درسی که به بچهها تحمیل میکرد، همگی ما را در این مسیر به بنبست میرساند.
طبیعی بود که ما به دنبال راهحلی بگردیم که بتوانیم آنچه را در مورد روند طبیعی یادگیری بچهها یاد گرفتهایم، به شکلی فراگیر،ساده و قابل دسترس برای خود بچهها، در مسیر رشد و آموزش آنها فراهم کنیم؛ به طوری که تأثیر عوامل دیگر مثل بزرگترها، مدرسه و… را به حداقل برسانیم.
بهترین ابزار برای این که بچهها را در مسیر مورد نظر با خود همراه کنیم، فارغ از همهی دغدغهها و شرایط موجود، مداد و کاغذ بود. ابزاری که در دسترس همه بود و به ما کمک میکرد بتوانیم بدون واسطه با خود بچهها ارتباط برقرار کنیم.
ما در یک پروسهی چند ساله سعی کردیم کاربرگهایی بنویسیم که فعالیتهای آنها قدم به قدم بچهها را در مسیر فکر کردن و سر و کار داشتن با مفاهیم آموزشی مورد نظر پیش ببرد و در واقع بستر یادگیری مناسبی را که برای یادگیری طبیعی مفاهیم نیاز دارند، به این شکل فراهم کنیم.
در حالیکه طبق آنچه که قبلا گفتم برای انجام فعالیتها هیچ احتیاجی به آموزش دیدن توسط دیگران نداشته باشند.
ظاهر فعالیتها آن قدر ساده و قابل فهم باشد که بچهها بتوانند با تکیه بر دانستههای خود و تحلیل اندک آنها، به راحتی به فعالیتها پاسخ بدهند؛ اما به مرور و در اثر استمرار در انجام این نوع فعالیتهای ساده و لذتبخش و در عین حال متنوع و چالش برانگیز، به تسلط و یادگیری مفاهیم و مهارت های مورد نظر برسند.
این طور شد که ما نوشتن کاربرگهای آموزش پنهان را شروع کردیم. کاربرگهایی که میتواند به عنوان ابزاری برای آموزش صحیح و روان به بچهها در هر شرایطی و در هر نقطهای از کشورمان مورد استفاده قرار بگیرد.
تنها چیزی که بچهها برای بهره بردن از این ابزار آموزشی مؤثر و ارزشمند، به آن نیاز دارند، این است که اوایل تا وقتی که خودشان خواندن را یاد میگیرند، یک فرد بزرگسال تیتر هر سؤال را برای آنها بخواند.
به مرور و در حین استفادهی بچهها از کاربرگها دریافتیم این کاربرگها، علاوه بر این که یک ابزار «آموزشپنهان» برای آموزش به بچهها هستند، آموزشِ پنهانی هم برای والدین یا آموزگارانی که دورادور شاهد انجام فعالیتها توسط بچهها میباشند، هستند.
در حقیقت آنها در طول این مسیر، با دیدن روند رشد بچهها و نوع سؤالات، مسیر صحیح و طبیعی رشد و یادگیری بچهها را عملاً میدیدند و میشناختند.
این نوع از تجربیات ما را به یقین رساند که کاربرگهای «آموزش پنهان» میتواند یک ابزار آموزشی مؤثر، هم برای آموزش بچهها و هم برای آموزش والدین و آموزگاران باشد و چه بسا روزی بتواند به عنوان یه راهحل برای گذر نظام آموزشی ما از وضعیت موجود به شرایطی بهتر و با آسیبهای کمتر برای بچهها، مورد استفاده قرار بگیرد.













